• وبلاگ : قلب شكسته
  • يادداشت : فصل جديدي را آغاز كردم كه پايانش ناپيدا و مه آلود است
  • نظرات : 5 خصوصي ، 66 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + اسيه 

    بهاره سلام

    خوبي ؟

    ببين من فردا نمي آم دانشگاه . يه چيزي .امروز با حرفت خيل خوشحالم كردي .

    اون حرفي كه گفتي هنوز در مورد اون نمي دونم . يادت اومد ؟

    بهاره نذار استثنات به هم بخوره . اون وقت باورت بهم مي خوره و واسه بعدت بده .

    بهاره نمي گم اون چيزايي كه الان داري مي فهمي و بي اعتمادي مال اين زمونه نيست اتفاقا همه عين حقيقته اما اينا واسه دل خوب نيست . باور اينا واسه دل خيلي خيلي سخته . بهاره دل يه تيكه از اون بالا بالايياس. با اين چيزا سازگار نيست . ببين نگي اسيه نگفتيا .

    بعدا حس كه هوتو تو مي شه واسه همه . بعدم اعتماده و اين واسه آيندت بده . يه ريزه داييتو نگاه كن . براي زندگي بعدت بده . مي گيري كه چي مي گم ؟

    بهاره مي دونم استثناي عالم واست يكيه . درك مي كنم . پس به دست خودت باور و استثناتو خراب نكن .

    خيلي وقتا آدم توي اين دنيا تو روياي خودش باشه و واقعيتارو ندونه گذر عمرو زندگي كردن واسش لذت بخش تره .خودتو از اين لذت محروم نكن . تو كه ايمانت از همه ما بالاتر بود بهار . به خدا توكل كن و لج نكن . به ضرر خودت تموم مي شه . بازم از ما گفتن و از تو . يا شنيدن و يا نشنيدن . خودت مختاري كه بشنوي يا نه .

    مواظب خودت باش.

    اگه نرسيدم شنبه زنگت بزنم يا بالاخره يه چيزي شد كه باهم هماهنگ نكرديم اين دفعه ديگه مثل اون دفعه نكنيااااااااا

    1 شنبه ساعت 7:20 سر قرار

    من رفتم

    خوش بگذره

    فعلا باباي