سلام بهاره
خوبي ؟
بهاره نمي دونم کي اين نظرو مي خوني . دلم مي خواست ميل بزنم برات اما نمي تونم برم تو ميل بعدا بهت مي گم چرا
بهاره بي خيال ناراحتي من
من از دست کارت ناراحت شدم دروغم بهت نمي گم گفتم ناراحتم اما ديگه گذشت .
توام اميوارم منو بخشيده باشي . به خدا بهاره من اونجوري اون حرفو نزدم حتي الان خودمم همين جا مي گم اگه من گفتم که تو از کل رفت و امدمون ناراحتي همين جا مي گم اشتباه شده من منظورم همون صبح بود که تو گفتي بيا از اونجا بريم من گفتم نمي آم اون ور از همين ور با فائزه مي رم . به خدا من منظورم همين بود
من از اين ناراحت شدم که تو ديگه چرا . دلم خوش بود تو باهام رکي اما اين بود رک بودنت . بهاره به خدا اگه مي گفتي مي خوام تنها باشم من تنهات مي ذاشتم . راستشو بخواي اگ اون روز سريش نشدم و نموندم پيشتم به خاطر همين بود وگرنه واسه من فرقي نمي کرد 1 ساعت ديرتر برم . کاري نداشتم که
ديگه اين کارو نکن بهاره .
ازتم مي خوام منو ببخشي اما اي کاش همون روز بهم مي گفتي چي برداشت کردي . تو که مي دوني اين روزا حال جفتمون خوب نيست چه روحي چه جسمي تازه توي اون موقعيت . اما اشکال نداره اميدوارم بخشيده باشيم
بهاره من ناراحتيم از دست تو از چيز ديگه ايه . خيلي از دستت دلخورم
خيلي . ماجرا مربوط مي شه به ...
چرا بهاره چرا من اينقده خودمو مي کشم اون وقت تو و فائزه اين کارارو مي کنيد . يعني واقعا به خيال شما من احساس ندارم ؟؟
اقا درست من درصد احساسم از همه شما کم تر اما آخه ديگه اين کاراي شما از احساس رد کرده اسمش خريته خريت
بهاره به خدا از تو انتظار نداشتم . بهاره اخه تو ديگه چرا؟
چه قدر خودمو کشتم بهت گفتم آخرش چي مي شه حتي اومدم مين جام بهت گفتم ندونستن خيلي چيزا بهتر از دونستنشونه . يادت مي اد تو سلف جلو فائزه و فريده و خودت هي حنجره امو پاره کردم که اي بچه . نذار اون اتفاقي که من مي گم بيافته . چه قدر به گوشت خوندم بهار . از دست دادن حس که هيچ . اصلا بي خيال احساس . بچه اعتمادتو به همه از دست مي دي . من نبودم گفتم ديگه داييتم چي مي شه واست ؟ گفتي اسيه من بايد اين کارو بکنم . من بايد حرف دلمو بزنم . آخه بچه چرا فکر مي کني حرف دلو بايد به همه زد. بهاره اين کارا از تو بعيده . به خدا اينقده ازت بعيده که من موندم . هنوز تو کارت موندم . هنوز باور کن شوکه ام از کارات . اخه بهار دلم خوش بود تو ادمي هستي که از تجربه ديگران استفاده مي کي . از اون وقتي که رفتي با خدا تنهام نمي ذاره ها . ديگه گفتم يعني آسيه جون به تو هيچ ربطي نداره از اين جا به بعدش . اما اي کاش بهار مي فهميدي من دشمنت نبود . نم خواستم جلو کارتو بگيرم فقط دلم مي خواست درست باشه . همه چيزدرست پيش بره . اونم فقط با عقل و صبر درست مي شد که متاسفانه بر باد فنا رفت .
اما هنوزم مي گم درک مي کنم . مي دوني چرا ؟ وقتي خودمو جا تو مي ذارم و اون قدر انتظار . مي گم اگه جا تو بودم شايد بدتر مي کردم اما بهاره يادت بياد اون روزايي که با هام حرف مي زدي . هنوز دارم . مي يارم واست کاغذايي که باهم پرشون کرديم . حداقل من يکم به حرفات فکر مي کردم . يه کم کارامو درست ترش مي کردم بعد انجامش مي دادم . بدي تو اينه که صبرت عجيب کمه . و بدتر از اون خيال مي کني زدن حرف دل خيلي کارو درست مي کنه . بهاره من اينارو بهت نگفتم که سرزنشت کنم . به خدا درکت مي کنم اما بهاره تو رو خدا جون همون داييت يه کم رو حرفام فکر کن . من 2 هفته اس مي خوام اينارو بهت بگم اما نمي گم . اما مي ترسم از اون روزري که پشيمون بشم که چرا بهت نگفتم و واسه همينه که الان اينجام
بهاره يه چيزي رو از من به ياد داشته باش. يه چيزي که توي سطر سطر اون دفتري که هيچ کس جز خودم نخودسش وجود داره : عجيبه که ما آدما وقتي راهو اشتباه مي ريم خيلي سريع تر مي ريم . بهاره نمي خوام يه بار برگردي و پشتت رو نگاه کني و ببيني ........
هنوز دير نشده . جلو ضررو هر وقت بگيري منفعته . همه رو به يه چشم نبين بهاره .
حرف اوني که خودت مي دوني کيه و خيلي حرفاشو قبول داشتي حتي بيشتر من . حرف اونو حداقل گوش کن .
مواظب خودت باش بهاره
بازم مي گم اگه ناراحتت کردم ببخشم اما باور کن منظورم اون چيزي که تو برداشت کردي نبود . اين دفعه ام خواستي بهم يگي برو . درست بگو که دوباره اينجوري نشه
راستي ديگه نمي خوام وقتي همديگرو ديديم يا باهم تلي حرف زديم حرفي از اين ماجرا باشه . من از دستت دلخور نيستم بابت اين موضوع يعني بودم اما حل شد .
مواظب خودت باش
اميدوارم بهت خوش بگذره . راستي فردا اگه خونه مامانيت بودي با گوشي داييت يه تک بزن بفهمم. آخه شايد شايد به کله ام زد شنبه اومدم آخه يه کاري دارم شک دارم رو انجامش . اگه بخوام انجام بدم بايد شنبه بيام
اميدوار خوش باشي
راستي من ساعتتو نديدما . ببخشيد اون موقع که رفتي نشونم بدي نمي دونم چي شد که نديدم ؟؟؟
بهاره به خدا ما دوتا خوبه سالم ميام خونه با اين وضعي که داريم بلايي سر خودمون نمي اريم . بيچاره مامان من که تازه امدم خونه مراسم پرستاري رو شروع کرده. آخه تو که نمي دوني اين روزا من حالم چه طوريه . بهارههههههههههههههههه
بهاره داداشممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم . مامانييييييييييييييييييييييي
به خدا خسته شدم از بس گريه کردم . نمي دونم چرا خدا يه باره همه چيزو با هم واسم مي فرسته . اين از داداشم اين از تو اينم از فائزه .آخرم کارمون مي کشه به اخوان . حالا بشين و نگاه کن
ببين تو ديگه تو رو خدا مواظب خودت باش گذرت اون ورا نيوفته . بالاخره يکي بايد باشه بياد عيادت ما . واسمون کمپوت بياره . بهاره اگه خواستي بياي کمپوت گيلاس برام بيار . با کمپوت آناناس با راني هلو . دستت درد نکنه . قربون دستت . دستت درد مي گيره بذار رو همين ميز بغل تختم . زحمت کشيدي اما گدا چرا اينقد کم آوردي
بهاره من الان افتادم به هذيون گويي
من برم به نفعته
ما رفتيم
دعام کنيااااااااااااااا
باباييييييييييي