• وبلاگ : قلب شكسته
  • يادداشت : فصل جديدي را آغاز كردم كه پايانش ناپيدا و مه آلود است
  • نظرات : 5 خصوصي ، 66 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + تنها و غريب 

    مي دونم الان مي گي آره حالم خوب نيست توام وقت گير آوردي . به جون بهار سر كارت نذاشتم .

    مي دوني بهار كاش مي شد ننوشته ها رو خوند

    كاش مي شد نگفته ها رو شنيد

    اون وقت بود كه همه هم رو مي فهميدن

    يه جا خوندم كه آدما آن چيز كه مي گويند نيستند . آن چيزند كه نمي گويند

    بهاره فقط يه چيزي بهت مي گم دنبالشو نگير كه چرا اين حرفو زدم . همين جا خاكش كن اما ...

    بهاره شايد من يه تغييرايي كرده باشم چه خوب كه فكر نمي كنم و چه بد اما اگه بيشتر نفهمم كمتر از قبل نمي فهمم حداقل در مورد تو يكي

    خيلي نگرانت شدم . باور كن بهار خيلي دوست داشتم صبح باهام مي اومدي . من بين كلاسا سالن مطالعه ام .اومدي دانشگاه بيا پيشم

    مواظب خودت باش

    فعلا باي