بهار جون ما داريم مي ريم. سرج آبجي ام تموم شد
يه چيزي بهاره باورت مي شه ميشه ماهي سرخ عشق که توي تنگ بلور دلته بميره ؟
منم باورم نمي شد اما مي ميره .
مي دوني چه طور؟
هر چيزي يه خالقي داره . حيات و مرگ اون چيز دست خالقشه .
هموني که خودش عشقو بهت هديه داد وتو رو عاشق خودش کرد مي تونه ماهي قرمز عشقو تو وجودت بکشه .
اميدوارم هيچ وقت اين بلا سر عشق تو به وجود نياد
هر چند عشقت يه طرفه اس . اما بازم عشقه . مقدسه
مي دوني يا تنگ بلور دلتو مي شکنه که اون وقت نه تنها ماهي عشق خودش ميميره بلکه ماهي عشق کس ديگه ايم نمي تونه بياد تو قلبت . مگه به يه شرط . مي دوني چه شرطي ؟اينو ديگه تو جواب بده
يا اينکه دست مي کنه و اون ماهي سرخو از تو تنگ بلور در مياره و مي اندازه بيرون.
تا حالا با چشمات دست و پا زدن يه ماهي عشقو تو کوير غرور و نفرت ديدي؟ ديدي که مي خواد خودشو نجات بده اما کسي نيست . تنها کسي که مي تونه نجاتش بده روبروش نشسته و نگاه مي کنه به بال بال زدن ماهي سرخي که خودش يه روز به قلبت هديه داده والان با دستاي خودش انداختسش تو کوير.
تا حالا ديدي ؟
من ديدم
اميدورم تو نبيني. اميدوارم ماهي عشقت هيچ وقت تو کوير غرور و نفرت دست و پا نزنه . چون اگه بميره انگار توام مردي . تنگ خالي دل به چه دردي مي خوره ؟يا لااقل اگه مي خواد بميره راه اول واسه مردنش باشه . تنگ دلشم بشکنه . که يه باره ...
خدا قسمت هيچ کسي نکنه
زندگي بي عشق معنا نداره .
بهارههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
کاش مي شد ......
من رفتم
باباي